۱۰ هزار نظامی صهیونیست در نبرد با غزه و لبنان کشته شده اند
رئیس مرکز مطالعات غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت امور خارجه با بیان اینکه وزیر جنگ پیشین اسرائیل به کشته شدن ۱۰ هزار نظامی صهیونیست در این جنگ اذعان دارد گفت: گالانت معتقد بود که ما نیروی کافی برای ادامه عملیات نظامی نخواهیم داشت که در نهایت به اخراجش از کابینه منجر شد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، برنامه گفتگوی ویژه خبری جمعه شب شبکه خبر با حضور آقایان مجتبی فردوسی پور رئیس مرکز مطالعات غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت امور خارجه، حسینی خبرنگار خبرگزاری صداوسیما در بیروت و دکتر امانی سفیر جمهوری اسلامی ایران در لبنان (ارتباط تلفنی) به بررسی موضوع لبنان و مقاومت بعد از شهادت سید حسن نصرالله پرداخته شد.
مقدمه: همان طور که در بخشهای مختلف خبری به سمع و نظر شما رسید حزب الله لبنان در جدیدترین حملات به مواضع رژیم صهیونی عصر امروز با گروهی از پهپادها به محل تجمع نظامیان صهیونیست در شرق روستای مارون الرأس حمله و شماری از آنها را هلاک و شمار دیگر را هم زخمی کرد رزمندگان حزبالله صبح امروز هم دو پایگاه مهم صهیونیستها را آماج حملات موشکی قرار دادند همان طوری که اشاره کردم در مقدمه این گفتگو با حضور دکتر فردوسی پور میخواهیم بپردازیم به موضوع لبنان و مقاومت بعد از شهادت سید حسن نصرالله و اندکی هم راجع به تحولات منطقه بعد از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید صحبت میکنیم.
سوال: از یک سؤال کلی آغاز کنیم و بعد هم به جزئیات بپردازیم وضعیت تحولات منطقه به ویژه تحولات لبنان را چهل روز بعد از شهادت سید مقاومت سید حسن نصرالله آقای دکتر فردوسیپور چطور میبینید آیا رژیم صهیونیستی با گذشت و این مقطع زمانی و اهدافی که متصور شده بود به اهدافش رسیده است یا خیر؟
فردوسی پور: بله همان طور که شما اشاره کردید رژیم صهیونیستی بعد از آنکه احساس کرد که عطف توجه اش را باید بگذارد روی لبنان و این جرئت و جسارت را پیدا کرد که شاخه سیاسی حزب الله را در کنار فرماندهان ارشد نظامی در فهرست ترور خودش قرار بدهد و این جرم و جنایت را مرتکب شد و دبیرکل حزب الله لبنان و عده ای از فرماندهان رضوان و تنی چند از اعضای شورای سیاسی حزبالله را که به شهادت رساند و او به زعم باطل خود احساس میکرد که این ارتباط و اتصال منقطع است، چون داستان از زدن ردههای میانی حزبالله در داستان پیجرها بعد بیسیمها بعد موبایلها و دستگاههای دیگر تا اتفاقی که برای شورا افتاد این ارتباط تقریباً به زعم باطل اسرائیل منقطع بود لذا این جرئت و جسارت را پیدا کرد که ورود به عملیات میدان و زمینی بکند، اما هر از گاهی که اسرائیلیها اقدام کردند از هر گوشهای شما هر ناحیهای از جنوب را چه بنت جبیل چه مارون الراس چه کامیکاز، تمام مناطقی را که در جنوب است که مورد اشاره قرار بدهید از همان چهل روز قبل یعنی بعد از اتفاق و داده سخت شهادت دبیرکل حزب الله لبنان و فرماندهان رضوان هر جایی که اسرائیل عملیات کرد این عملیات ناموفق بود و نه تنها با تلفات سنگین و هزینهای سنگین مجبور به عقب نشینی شدند بلکه آرایش آنها در وضعیت مرزهای آبی لبنان هم از آن انسجام و داده اقدام مشترک خارج شد و این به عنوان یکی از دستاوردهای عمدهای بود که تا به الان به هیچوجه اسرائیلیها نتوانستند نقاط کوری را که توانستند مثلاً در عمق فرض بگیرید صد متر به عرض یک کیلومتر در بعضی نقاط جنوب لبنان ایجاد بکند حتی این رد به صورت زنجیروار نتوانستند یه شکلی از اتصال در وضعیت تسلط بر خاک لبنان بتوانند حفظش بکنند مقاومت نشان داده بر وضعیت میدان مسلط است به طور کامل و کلیه عملیات اسرائیل تا به اینجای کار پس خوانده شده و چه بسا که حزب الله لبنان دیروز یک شگفتی سازی هم توانست بکند علیه تلآویو و علیه نقاط دوردست و این از ابتکاراتی بود که با وجود گذشت چهل روز از شهادت دبیرکل حزب الله لبنان فرماندهان رضوان و همین طور عملیات متعددی که اسرائیلیها با وجود برد بلند فضا و بمبارانهای شدیدی که علیه مناطق لبنان در جنوب و در ضاحیه انجام داد ولی به طورکلی میشود گفت برتری آتش در حوزه میدان در دست حزب الله است و حزبالله به عنوان نقطه اقدام استراتژیک توانسته لطمات و صدمات زیادی را از طریق ایجاد کمینها و مخصوصاً انهدام ماشین نظامی و ماشین جنگی اسرائیل به آنها وارد کند.
سوال: حتماً راجع به این توانمندیهای موشکی حزب الله لبنان با شما بیشتر صحبت خواهم کرد، همچنین نظم سازمانی و نظم ساختاری حزب الله بعد از شهادت سید حسن نصرالله که طبق اذعان مراکز تحقیقاتی رژیم صهیونیستی حملات حزب الله و مقاومت در لبنان بعد از شهادت سید حسن نصر الله نه تنها تضعیف نشده بلکه حدود چهار برابر هم افزایش پیدا کرده، اما برگردیم روی یکی از کلید واژهها که نتانیاهو در طول یک ماه گذشته خیلی آقای دکتر فردوسی پور ازش استفاده میکند البته این کلید واژه را ما سالهای قبل هم شنیدهایم از رایس، خاورمیانه جدید نظم نوین و آنچه که در ذهن آنها از خاورمیانه جدید است که بنیامین نتانیاهو هم دائماً دارد بعد از شهادت سید حسن نصر الله آن را به وضوح تکرار میکند چیه؟
فردوسی پور: مقولهای که تحت عنوان خاورمیانه جدید و نظم خاورمیانه توسط نتانیاهو مکرر میشود شما هم بهش اشاره کردید که بعد از این اقدام دردمنشانه علیه ضاحیه و علیه دبیرکل و اعضای این شورا انجام داد این را تکرار کرد که موارد نظم جدیدی در خاورمیانه شدیم این برمیگردد به قبل از هفت اکتبر یعنی دادهای که براساس رویکرد استکبار جهانی ایالات متحده آمریکا آنها به دنبال این بودند که در واقع اسرائیل را به عنوان پیش ران اقتصاد و امنیت منطقه قلمداد بکنند اتخاذ تدابیری که شد، شما برگردید مثلاً به اجلاس جی بیست در دهلی نو و اتفاقی که رقم خورد کریدورای مک در واقع طراحی شد از دهلی نو میآمد از اقیانوس هند وارد آبهای خلیج فارس میشد وارد بندر جبل علی امارات میشد از بندر جبل علی در واقع مینشست روی تریلی این اتصال اقتصادی یا رشته پیوند اقتصادی از دهلی و از طریق شبه جزیره عربستان میرسید به بندر حیفا این یک وجه قصه بود وجه دوم قصه خطوط انتقال انرژی بود که در سطح منطقهای داشت طراحی میشد در قالب شام جدید و اتصال خطوط انرژی حوزه منطقه خلیج فارس به نقطه اتصال مشترک و یا داده مشترکی که بین اسرائیل و اردن و مصر برقرار بوده از گذشته دور و درواقع مدیترانه شرقی عطف توجه ثقل اقتصادی اش میآمد روی بندر حیفا مینشست ضمن اینکه اسرائیل به دنبال این بود که نقطه ثقل داده فناوریهای جدید را به دست بگیرد و همانطور که عرض کردم پیش ران اقتصاد میکروچیپها و تراشههای الکترونیک و فناوریهای نوین در عرصه هوش مصنوعی فضای مجازی و اینترانت بشود مقولههایی که امروزه تحت عنوان کوانتوم و کوانتوم پلاسما و هوش مصنوعی دادههای برتر فناوریهای نوین دارد مطرح میشود اینها براساس همان سفری بود که بایدن به عربستان سعودی آمد، و تنها یک دستاورد داشت، چون بایدن آمد که استمرار بخش و ادامه دهنده بخش طرح ترامپ باشد در رابطه با روند عادی سازی عربستان سعودی به عنوان حلقه بزرگتر و در واقع بیگ برادر یا برادر بزرگتر در منطقه شورای همکاری خلیج فارس که توفیق نداشت فقط توانست فضای شبه جزیره را برای هواپیماهای مدنی اسرائیل باز بکند یک توافق نامه هم آنجا امضا شد تحت عنوان آیتو، یوتو که آیتو برآمده از دو داده واحد سیاسی هند و اسرائیل به اضافه آن یوتو هم امارات بود و امارات عربی متحده بود به اضافه ایالات متحده آمریکا خوب طبیعتاً این داده به این مفهوم و با این عنوان مطرح شد که فناوری مستقر در رژیم صهیونیستی به اضافه کارگر ارزان هند و به عنوان قطب پیش ران اقتصاد جنوبگان که امروزه هند در کنار چین دار مطرح میشود و غرب به عنوان عقبه یا حامی دارد این راساپورت میکند از طرف دیگر پول بادآورده و سرمایه کلان کشوری مثل امارات در عرصه خلیج فارس با تدبیر ایالات متحده آمریکا قرار بود یک قاعده شکل بگیرد و از دل این اتحاد و ائتلافها بیرون بیاید، اما نکته ثقلش و نقطه ثقل این قضیه رژیم صهیونیستی بود که قرار بود به عنوان درایور یا در واقع پیشران این اقتصاد در حوزه منطقهای عمل بکند که این اتصالات و نقطه جوش میآمد مینشست روی وضعیت رژیم صهیونیستی، اما اتفاقی که افتاد این بود که در هفت اکتبر تمام این آمال تمام این آرزو تمام این دادهها و داشتههایی که برای اسرائیل متراکم کرده بود غرب و مخصوصاً ایالات متحده آمریکا که تحت عنوان ژاندارم منافع و مصالح غرب و مخصوصاً ایالات متحده آمریکا در حوزه خاورمیانه پاسداشتش را رژیم صهیونیستی و اسرائیل بتواند به دست بگیرد، اما این با ضرباهنگ عملیات طوفان الاقصی که تنها در چند ساعت یعنی از ساعت شش و سی کلید خورد تا یازده قبل از ظهر تمام شد در اعداد چهار الی پنج ساعت عملیات تمام این زیر ساخت امروزه فرو پاشیده و اسرائیل چیزی حدود بین هشتاد تا هشتاد و پنج درصد بنادر مهمش مثل اشدود مثل حیفا که بندر ایلات از ثقل اقتصادی شان کاسته شده و امروزه رژیم صهیونیستی به عنوان یک داده نا امن در حوزه جذب سرمایهگذاریهای خارجی و زیر ساخت اقتصادی در سطح منطقه و در سطح دنیا مطرح است فکر نمیکنم اعتماد به این سادگیها به این زودیها برگردد.
سوال: همین یک نکته میتوانیم بگوییم که آنچه که دارد تلاش میکند از این جنایتها در غزه ادامه جنایت هایش در غزه یا استمرار حملاتش به مناطق مختلف لبنان برای برگرداندن آن موضوع و احیا و بازسازی خودش همان قدر است؟
فردوسی پور: فرمایش شما کاملاً درست است، اما عطف توجه کلام نتانیاهو بعد از اتفاقات ضاحیه لبنان فقط داشته امنیتی اش را داشت تاکید میکرد، چون هنوز مسئله اقتصاد و زیر ساخت اقتصادی اسرائیل اگر بخواهیم مفروض را در واقع شش اکتبر بگذاریم فاصله زمانی زیادی دارد که این اعتماد در عرصه منطقهای و برتر از آن بین المللی ایجاد بشود که اسرائیل به شرایط داده با ثبات برگردد من فکر میکنم اینها بلوف سیاسی است که نتانیاهو مکرر تکرارش میکند برای اینکه نتانیاهو به دنبال نجات خودش و دولت یهود است.
سوال: آقای فردوسی پور شب انتخابات آمریکا خبری منتشر شد که گالانت برکنار شد و به زعم کارشناسان میتوانست این اتفاق دو روز قبل یا سه روز بعد بیفتد یعنی بازه زمانی نه در شب انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دلایلی مطرح شد چه قدر فقدان دستیابی به اهداف رژیم صهیونیستی در جنگ غزه و موضوع لبنان به عنوان محور اصلی این برکناری بود؟
فردوسی پور: خودشان اعتراف کردهاند و یا گالانت در صحبتهایی که به عنوان آستانه خروجش از هیئت دولت اخراجش مطرح کرد و احترام نظامی که برای حزب الله گذاشت اقرار کرد نه تنها گالانت بلکه تمام اسرائیلیها تا به الان اعتراف کردند که واقعاً حزب الله نه تنها از اقتدارش کاسته نشده با وجود شرایط سختی که پشت سر گذاشته بلکه بر توانمندی و تاب آوری در عرصه میدانش افزوده شده و نشان داده روز به روز از داشتهها و داراییهایی که در حوزه ذخایر تسلیحاتی دارد به خوبی دارد استفاده میکند و به هیچ وجه نگذاشته که از روز شهادت دبیرکل حزب الله آب خوش از گلوی اسرائیل فرو برود، لذا شما به دلایل و شرایط اخراج گالانت وقتی توجه میکنید یک بخشش را خود گالانت اشاره میکند میگوید حزب الله قوی بود در عرصه میدان ما وارد خطای استراتژیک شدیم با حزب الله وارد درگیری شدیم بههیچ وجه داده میدان و عملیات زمینی موفقیت آمیز نیست و نباید اینجا هزینه میدادیم و این در واقع ناشی از این رویکرد نابخردانه و نادرست نتانیاهو است ایرادی که او میگیرد یک مسئله اش مربوط به دادگاههای سیاسی داخلی است.
سوال: دو راه پیش رو به اذعان کارشناسان و تحلیلگران و البته فضای موجود در میدان یا رژیم صهیونیستی حمله گسترده تری بکند که مشمول خسارتهای سنگین تری خواهد شد یا مذاکرات راجع به آتش بس راجع به این دو صحبت کنیم؟
فردوسی پور: من یک نکته در مورد توضیح تکمیلی سؤال قبلی شما بدهم اینکه گالانت عنوان میکرد ما ده هزار تلفات دادیم ظرف این مدتی که در منازعه ورود پیدا کردیم که بالغ بر چهل، پنجاه هزار هم شما باید مجروح را بهش اشاره کنید که اینها نمیتوانند دیگر به میدان عملیات برگردند بنابراین یکی از اختلافاتی که گالانت در اخراجش از طرف نتانیاهو با آن مواجه شد بحثی بود که ورود به همین وضعیت لبنان نکنند و این اختلافات در کابینه جنگ بروز پیدا کرده بود که ما نیروی کافی برای ادامه عملیات نظامی نخواهیم داشت نکته بعدی در این زمینه هریدیها بودند در واقع آنها که تعصب دینی و مدارس دینی رژیم صهیونیستی است برای ورود به سربازی.
گالانت معتقد بود که برای این جبران خسارت کمبود نیرو باید هریدیها را وارد کنند ولی راست افراطگرا در واقع در مخالفت بود و از طرف دیگر این تظاهراتی که دیدید در شب گذشته بعد از اخراج گالانت نظامیها هم ورود پیدا کرد. اما در رابطه با این سؤالی که شما پرسیدید باید خدمتتان عرض کنم اعتقاد من بر این که این ظن و گمان از زمانی تقویت شد که انتخابات آمریکا سرنوشتش مشخص شد و نتانیاهو احساس کرد گزینه او به کاخ سفید خواهد رسید ترامپ و این جرئت و جسارت را پیدا کرده که عنوان بشود یا در اذهان تداعی بشود که اسرائیل چه بسا احتمال دارد به یک حمله گسترده دست بزند ولی باید ببینیم این شرایطش و زمینه اش فراهم است با توضیحات قبلی میخواهم خدمت شما بگویم نه، اما نتانیاهو دارد دست و پا میزند که با متغیر بین المللی یعنی انتخابات ایالات متحده آمریکا برگ برنده را در میز مذاکره بتواند به دست داشته باشد که قبل از ورود ترامپ به کاخ سفید اگر وزنه انتقال به میز و بحث دیپلماتیک تقویت پیدا کرد اسرائیل دست برتر داشته باشد چرا میگویم به خاطر اینکه ما سه تا سناریو در وضعیت لبنان برایمان قابل تصور است یکی هفده صفر یک برآمده از کمیته وینوگراد بعد از داستان جنگ سی و سه روزه در تابستان سال دو هزار و شش است که این حد متعادل به حد یقفی است که طرفین مخصوصاً لبنان با توجه به نمایندگی که آقای نبیه بری از طرف حزب الله دارد بر این تاکید کرده و آقای میقاتی به عنوان رئیس دولت به نمایندههای بین المللی که آمدند چه سازمان ملل چه ایالات مثلاً نماینده ایالات متحده آمریکا آمده منتقل کرده پس سناریوی بازگشت به ۱۷۰۱ جنگ سی و سه روزه است که این حد متعادل است. نکته دوم سناریوی دوم براساس دادهای است که امریکا فرانسه یعنی محور غربی عبری دارد دنبال میکند باعنوان سناریوی دوم که این سناریوی دوم یک داده دارد به عنوان ضمیمه ۱۷۰۱ که دارند برای آن پافشاری میکنند و اصرار میکنند و آن قطعنامه ۱۵۵۹ و قطعنامه ۱۶۰۸ است. این دو قطعنامه در گذشته به عنوان داعیه دار خلع سلاح حزب الله مطرح شده است. دارند زور میزنند یک ۱۷۰۱ را که به مراتب تغییر یافتهتر از آن ۱۷۰۱ که بعنوان سناریوی یک در بعد از جنگ سی و سه روزه مطرح شده است به وضعیت لبنان غالب کنند. اما ۱۷۰۱ که براساس داده و داشته اسرائیل، براساس این دادهای که نگاه اش به میدان است بعنوان برگ برنده که بتواند این دستاورد را در میز مذاکره محقق کند، آن ۱۷۰۱ رژیم صهیونیستی براساس داده نتانیاهو است. ۱۷۰۱ که نتانیاهو در ذهنش است، میخواهد حوزه نفوذ خودش در جنوب را تقویت کند، حزب الله را به شمال نهر لیتانی گسیل بدهد، از طرف دیگر فضای لبنان را براساس داده ۱۷۰۱ یعنی از طریق سازمان ملل برای خودش مشروح سازی کند که تمام آسمان لبنان در تیول نظارت و حوزه حکمرانی او قرار بگیرد.
سؤال: پاسخ این را حزب الله لبنان شیخ نعیم قاسم چند روز پیش...؟
فردوسی پور: عرض میکنم این چیزی است که در مخیله نتانیاهو است. نکته سوم اینکه نتانیاهو میگوید ما حتی در وضعیت متمرکز بر یونیفل در مرز مشترک لبنان و سوریه باید اسرائیل نفوذ داشته باشد. یعنی در آن گروه نیروهای کلاه آبی سازمان ملل، حضور داشته باشد. اینکه پذیرفته است یا نه، عرض میکنم، آن چیزی که در داده لبنان، بعنوان کلیت لبنان، مخصوصاً جنبه حوزه مقاومت که به نمایندگی از طرف مقاومت آقای نبیه بری دارد جلو میرود، سناریوی اول است، یعنی ۱۷۰۱ بعد از جنگ سی و سه روزه است که وضعیت حزب الله تثبیت شده است. اما آن چیزی که نتانیاهو به زعم خودش به دنبال آن است و این را میخواهد از طریق داده نظامی و عملیاتی میدان به دست بیاورد، براساس چیزی که خبرنگار سازمان در لبنان عنوان کرد، بعنوان جنگ فراگیر، این ۱۷۰۱ است که نتانیاهو زعمش این است که بتواند حوزه نفوذ خودش را در آسمان لبنان، مرز مشترک سوریه و جنوب نهر لیتانی توسعه ببخشد. آیا این امکانپذیر است، من به شما میگویم این داده در عرصه میدان تعیین خواهد شد، حزب الله به هیچ وجه نخواهد پذیرفت، نه حزب الله، بلکه لبنان و کلیت لبنان نخواهد پذیرفت. این سلب حاکمیت و استقلال و سیادت لبنان و تعرض به اراضی لبنان است و بازگشت به تاریخ گذشته است. یعنی خلاصه اش این است که اسرائیل میخواهد به وضعیت حاکم بر لبنان در سال ۱۹۸۳ بعنوان سقف و بعنوان کف داده ۱۹۹۳. ۱۹۸۳ اسرائیل از بیروت آمد روی نهر لیتانی متمرکز شد و حوزه نظارت امنیتی خودش را گذاشت، ۱۰ سال بعد یعنی ۱۹۹۳ میلادی، چون نتوانست نهر لیتانی را تثبیت کند، به جنوب لیتانی آمد. الان نتانیاهو به دنبال این است که ۱۹۹۳ را بعنوان کف حداقل بتواند ایجاد کند. سؤال، آیا امکانپذیر است، من میگویم براساس واقعیت میدان به هیچ وجه.
سؤال:، چون راجع به آتش بس در لبنان صحبت کردیم، راجع به غزه هم صحبت کنیم. اظهارنظرها و ادعاهای مقامات رژیم صهیونیستی را که مرور میکردیم، یک مقام مسئول در رژیم صهیونیستی ادعا کرده است که نتانیاهو ممکن است در همین اوایل دوره ریاست جمهوری ترامپ به موضوع جنگ در نوار غزه را پایان بدهد و به او یک پیروزی دیپلماتیک سریع بدهد. نظر شما چه است؟
فردوسی پور: پایان یافتن جنگ در غزه منوط به یک شرط اساسی است و آن تسلیم مقاومت در باریکه غزه است و دوم دادن اسراء است که بدون تبادل، نتانیاهو به دنبال این است که برگ تبادل اسراء را از دست مقاومت خارج کند. اگر بتواند اسرای خودش را از زیر غزه بیرون بیاورد، این شرطی است که نتانیاهو میتواند روی میز مذاکره بگذارد و به آن اعتنا کند و وانمود کند که پرونده غزه بسته است. والا بدون تحقق این شروط اصلا نتانیاهو پیروزی در عرصه میدان ندارد و آن شروطی را که پایه گذاری کرده است از بعد ورود نظامی و اقدام عملیات زمینی علیه غزه به اشغال غزه که شارون امتحان اینها را پس داده است. شارون در انتهای ۲۰۰۴ از غزه بیرون آمد، در ۲۰۰۶ شارون به این نتیجه رسید که باید بین غزه و شهرکهای غلاف غزه یک دیواری ایجاد کند که آن دیوار امنیتی در هفتم اکتبر فرو ریخت و به طور کلی زایل شد. الان دادهای که در عرف دیپلماتیک، در تحولات منطقهای و بین المللی دارد رقم میخورد، در مذاکرات و سر میز مذاکرات براساس میانجیگری طرفهای عربی مثل مصر و مثل قطر و از آن طرف ایالات متحده امریکا تا قبل از وضعیتی که ما بایدن را در کاخ سفید داشتیم، حداقل چیزی که اتفاق افتاد بود اینکه فتح و جنبش حماس با هم توافق کردند که در وضعیت استقرار و ثبات غزه بتوانند اقدام مشترک کنند. هر دو بر فقدان وجود رژیم صهیونیستی و نیروهای نظامی صهیونیست در غزه تأکید مؤکد داشتند. پس بنابراین این داده اصلاً قابلیت اجرا ندارد و بلوف سیاسی است از طرف نتانیاهو. درست است نتانیاهو توانسته است وضعیت استقرار نیروهای خودش را در بعضی از مناطق باریکه غزه نگه بدارد ولی این بعنوان تحقق خاص نتانیاهو نیست، چون نتانیاهو به دنبال ایجاد منطقه حائل شمال است، یعنی استان شمالی غزه را به طور کل میخواهد منفک کند که بتواند وضعیت امنیت متمرکز بر دو منطقه اسقلان و صدرات را بعنوان منطقه اقتصادی و زیرساخت صنعتی بتواند حفظ کند که پرتابههای مقاومت به آنجاها نرسد. نکته حائز اهمیت دوم این است که در وضعیت ترسیم خطوط امنیتی غزه را به کرانیزه تبدیل کند. الان شما در کرانه اگر بخواهید تحرک کنید، مثلاً از قدس شرقی فلسطینیها بخواهند بیایند، منطقه الجلیل، بخواهند بروند منطقه الخلیل و در مناطق ۶۷ بخواهند تحرک کنند، باید از گشتهای ایست و بازرسی پایگاههای اسرائیل حرکت کنند؛ لذا اسرائیلیها به دنبال این داشته و داده هستند که غزه را تبدیل به کرانه امروز کنند. آیا این امکانپذیر است یا نه، عرض میکنم، تا به الان در عرصه مذاکراتی چنین چیزی جلو نرفته است و نتانیاهو را از اینکه بتواند حضور نیروهای اسرائیلی را در غزه تثبیت کند، بازمی دارند. این برهم خوردن معادلات امنیتی منطقه است و عرض کردم، در دوره شارون اساساً جواب نداده است، دیگر بدتر از شارون که نمیشود. یعنی میخواهم بگویم که وقتی در عرصه حوزه تعادل یا معادلات امنیتی فلسطینی در باریکه غزه شارون شکست خورد و این شکست را پذیرفت و بیرون آمد، دیوار امنیتی برقرار کرد، نتانیاهو نمیتواند آن را اعاده کند، یقیناً مقاومت برتر و پیروز میدان است.
سؤال: آقای امانی، راجع به وضعیت میدان در لبنان به جهت تحولات صحبت کنیم. استیصال رژیم صهیونیستی در عرصه میدان با توجه به ناکامیهای متعدد، در آنچه در این بازه زمانی حاصل کرده است و البته بازگشت ترامپ به کاخ سفید و سؤالی که از شما میپرسم که آیا بازگشت او میتواند تغییری در معادلات لبنان با توجه به دست برتر حزب الله در عرصه میدان ایجاد کند؟
امانی: به نظر من معادلات منطقه، بزرگتر از آن شده است که حالا آمد و شد ترامپ و بایدن یا هریس بتواند تغییرات مهمی در آن ایجاد کند. بله ممکن است نوع تحرکات ترامپ با بایدن متفاوت باشد. ولی در هر حال آنچه که الان در صحنه وجود دارد این است که علی رغم همه کارهایی که نتانیاهو انجام داده است، یعنی آنچه در سقف درگیری میتوانسته است با لبنان و غزه داشته باشد، آن را به کار برده است. چون روندی که طی کرد، با مسئله پیجرها و مسئله جناب سید و همراه ایشان و بعد بمبارانهای وحشیانه، ولی مشخص شد اینها هیچکدام در صحنه میدان موجب تضعیف نمیشود. آنچه به نظر موضوع مهمی است که در میدان اتفاق افتاده است، این است که یک مقایسهای را من میخواهم با جریان جنگ سی و سه روزه انجام بدهم. در جنگ سی و سه روزه از اولین اهدافی که رژیم صهیونیستی مورد هدف قرار داد، فرودگاه بیروت بود؛ و با جناب سید هم در سخنرانی خودشان حدود ۲ ماه قبل بود، خطاب به اسرائیلیها که گفتند، گذشت آن زمانی که شما فرودگاه ما را بزنید و فروگاه خودتان کار کند، کارخانههای ما را بزنید و کارخانههای خودتان کار کند، مناطق مسکونی ما را بزنید و مناطق مسکونی خودتان درامان باشد، این دور گذشت. الان این موضوع اثبات شده است، یعنی با هدفگیریهایی که در تل آویو انجام میدهد، نوعی توازن ایجاد شده است که اگر حزب الله میآید نزدیکی بن گورین را هدف قرار میدهد، رژیم صهیونیستی باز جرأت نمیکند که فرودگاه را مورد هدف قرار بدهد، چون میداند هدف بعدی حزب الله با چند صد متر آن طرفتر فرودگاه بن گورین خواهد بود، میآید و نزدیکی فرودگاه بیروت را هدف قرار میدهد، این نوعی توازن ایجاد شده است. البته یک چیزی به هم زننده این توازن است، میزان تاب آوری ساکنین فلسطین اشغالی، صهیونیستها بسیار بسیار کمتر از مردم لبنان و غزه است و این میتواند تحولی که در لبنان وجود دارد و ما الان آن را کاملاً بارز میدانیم، این پایان درگیریها به سود مقاومت، حزب الله و حماس و جهاد در غزه باشد. فکر نمیکنم که آمدن ترامپ بتواند تغییر جدی در این معادله ایجاد کند.
سؤال: حالا با توجه به اینکه ما امروز در خبرها و در مقدمه این گفتگو هم اشاره کردیم به جدیدترین حملات پهپادی حزب الله نسبت به مواضع رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی، آینده این تحولات را با توجه به تأکید جمله پایانی شما، چگونه میبینید؟
امانی: الان مشخص است که صهیونیستها یک نقصی در سیستم ضد موشکی شان و تشخیص پرتابها و پهپادهایی است که به سمت اسرائیل میرود. این نقص آنچنان رژیم صهیونیستی را دچار شکست میکند که مجبور است نمیدانم تاریخی نمیتوانم معین کنم، ولی این میزان تاب آوری در رژیم صهیونیستی نسبت به اینکه قبلاً اعتماد داشتند به سیستمهای ضد موشکی و الان این موضوع یا با بالا رفتن میزان توانایی حزب الله یا با کاهش روانههای ضد موشکی رژیم صهیونیستی، این به نظر من یکی از تعیین کنندهترین مسائل برای روزهای آینده درگیری خواهد بود.
سؤال: آقای فردوسی پور، یک محور بسیار مهمی که الان در رسانهها و البته محافل سیاسی دنیا مطرح شده است و مطرح میشود این است که بازگشت ترامپ به کاخ سفید، آیا تغییری در سیاست خارجی ایالت متحده امریکا ایجاد خواهد کرد؟
فردوسی پور: باید بگویم اساساً شرایط متغیر است، جوهره سیاست خارجی ایالات متحده امریکا از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۴، تغییر فاحشی کرده است، ترامپ ۲۰۱۶ دیگر ترامپ ۲۰۲۴ نخواهد بود. دلیل آن این است که در ۲۰۱۶ ترامپ احساس میکرد که به شدت نیاز دارد از برگ آرای اونجلسهای امریکایی استفاده کند. مسیح صهیونیستهای امریکایی، کسانی که خودشان را تند و تیزتر از صهیونیستهای درون رژیم صهیونیستی و صهیونیستها میدانستند؛ لذا از آن برگه به لحاظی که میخواست استفاده کند، آوانسهای زیادی را دراختیار اسرائیل در آن زمان قرار داد. میبینید اقدامی که کرد، مثلاً سفارتخانه امریکا را به قدس منتقل کرد و از طرف دیگر بحث صلح ابراهیم را پایه گذاری کرد و فشار شدیدی علیه کشورهای عربی آورد که در فرآیند صلح ابراهیم به مسئله عادی سازی مناسبات با رژیم صهیونیستی بپیوندند. این همان پیشرانی بود که به زعم باطل شان احساس میکردند که در وضعیت منطقهای میتوانند اسرائیل را بعنوان پیشران اقتصاد امنیت منطقه قرار بدهند. اما الان شرایط به مراتب فرق میکند، اساساً ما ترامپ را براساس نوع تفکرات و اعتقادها باید در مقوله پروستنیزم بگنجانیم نه وضعیتی که چارچوبههای اعتقادی اونجلسهای امریکایی دارند. الان ترامپ احساس میکند که در وضعیت بازی انتخابات در مقابل هریس فریب یهودیها را خورده است. او از برگ آراء اعراب استفاده کرده است ولی هریس در نقطه صفر ثقل برگزاری انتخابات، توانست از برگ آرای یهودیها استفاده کند؛ لذا اینجا ترامپ خودش را متضرر میبیند؛ بنابراین شرایط ۲۰۱۶ هم حاکم نیست، طبیعتاً این ترامپ آن ترامپ نخواهد بود. ترامپ یک فعال اقتصادی و یک انسان اقتصادی است و رویکرد کاریزماتیک او به سمت اقتصاد امریکای اول و اعتبار اینکه امریکا بتواند وضعیت خودش را بازیابی کند، به این سمت و سو دارد میرود. طبیعتاً به دنبال این است که هزینههای جنگ در عرصههای بین الملل و منطقه را کم کند تا بتواند ظرفیتهای اقتصادی امریکا را در مقابل رقیب قدری مثل چین بالا ببرد. طبیعتاً اگر این مفروض ما اثبات شده باشد و مورد تأیید قرار بگیرد، این ترامپ، ترامپی نخواهد بود که به شرایط گذشته برگردد. البته مفهوم این نیست که ترامپ از وضعیت ادامه صلح ابراهیم حمایت نکند، از بحث روند عادی سازی عوامل خارجی صهیونیستی تبعیت نکند. مفهوم این است که داده نظامی بعنوان نقطع ثقل ضعف اقتصادی ایالات متحده امریکا در دستور کار ترامپ به احتمال قوی قرار نخواهد گرفت.
سؤال: صحبتهایی مطرح میشود از اینکه ترامپ گفته است که من قبل از مراسم تحلیف، جنگ غزه را پایان میدهم. میخواهم ارتباط بدهم به اینکه اگر نتانیاهو بخواهد جنگ را در پرونده غزه در تحولات لبنان ادامه بدهد، میخواهم فراتر بروم، آیا رژیم صهیونیستی و امریکا در حد متحد و هم پیمان نظامی سیاسی هستند یا موضوع این دو با م فراتر از اینها است؟
فردوسی پور: ببینید اساساً امریکا و اسرائیل دو متحد استراتژیک محسوب میشوند و در فرآیند شکل گیری از زمان تأسیس یعنی ۱۹۴۶ میلادی تا به الان که نزدیک به ۸ دهه از تأسیس رژیم صهیونیستی میگذرد، در فرآیند اقدام سخت افزاری امریکاییها همیشه عمود خیمه حمایت و دفاع از اسرائیل بوده اند و هر زمان هم که ریل اقدام نرم افزاری بعنوان کارکرد سازشی از کمپ دیوید ۱۹۷۹ به این طرف کلید خورده است، شما امریکا را درکنار رژیم صهیونیستی میبینید و اساساً رژیم صهیونیستی در فرآیند سازش، به هیچ گزینهای بعنوان واحد سیاسی یا حامی به غیر از ایالات متحده، اعتماد ندارد. این را قاطعانه میگویم که حتی به کشورهای اروپای غربی هم اعتماد ندارد. شما در وضعیت فرآیند آناپلیس نگاه کنید، وقتی گستردگی شد و متکثر شد، اصلاً اسرائیلیها محلی از اعراب برای این نوع از فرآیندها در عرصه ریاست جمهوری کلینتون در کاخ سفید قرار ندادند و اعتبار نگذاشتند. شما اسلو را ببینید، اسرائیلیها هستند، فلسطینیها هستند با میانجیگری ایالات متحده امریکا؛ لذا نقطه ثقل سومی را اسرائیل در این میانه به هیچ وجه به جز ایالات متحده امریکا قبول نخواهد کرد. اما سؤالی که میفرمایید اینکه آیا نتانیاهو با ضرب آهنگ ورود ترامپ به کاخ سفید، آیا شگفتی ساز خواهد بود، دست به نامعادلاتی در این عرصه در عرصههای امنیتی خواهد زد یا نه، باید به شما بگویم که احساس ترامپ بعنوان رضایت از انتخابات امریکا این است که ترامپ برنده میشد و برنده شدن ترامپ نوعی برآورنده آمال و آرزوی نتانیاهو است. اینکه این دو چقدر به هم پا بدهند و از هم حمایت کنند، این داده را باید بگذاریم بعد از ژانویه یعنی بعد ۷۵ روز که در کاخ سفید مراسم تحلیف ترامپ برگزار شود، مستقر شود و از دموکراتها رشته اداره کاخ سفید و امریکا را بگیرد. الان نمیشود خیلی راجع به آن صحبت کرد و اینکه ترامپ بلوف زده است، الان وضعیت حکمرانی در دست او نیست، در دست دموکراتها است، تا زمانی که ژانویه بیاید و مستقر شود. پس بنابراین نه ترامپ منتخب میتواند تا وضعیت ژانویه آینده سال ۲۰۲۵ تحکمی بر عرصه حوزه سیاست خارجی کند. الان فقط میتواند روی حوزه تاکتیک با انتخاب گزینههایی که در عرصههای سیاست خارجی یا حوزههای جنگ و دفاع انتخاب میکند، میتواند تداعی گر افق آینده درباره مسائل منطقهای و بین المللی باشد. یک نکته را فراموش نکنیم که اساساً امریکا یا ترامپ به دنبال این است که هزینه نظامی حوزه ناامنیت و بی ثابتی منطقه بین المللی امریکا را کم کند، عطف توجهش را بگذارد منحصراً به مسئله چین. پس بنابراین اگر این مفروض ما وارد باشد، نوع نگرش امریکای ترامپ به داده اوکراین و غزه قدری متفاوت از ۲۰۱۶ خواهد بود.
سؤال: میشود گفت باتوجه به اینکه دوره قبل موضوع عادی سازی را بسیار دنبال کرد، صحبتهایی که از پایان جنگ در غزه مطرح میکند یا صحبتهایی که از پایان دادن به جنگ با رژیم صهیونیستی در ذهن او پرورش داده میشود، به این جهت است که او بیاید و منازعه را کمتر کند یا در قالب دیگری تعریف کند و بیشتر موضوع عادی سازی را تمرکز کند و گسترش بدهد؟
فردوسی پور: طبیعتاً ثبات رژیم صهیونیستی و بازگرداندن امنیت اسرائیل به قلب هفتم اکتبر، جزء دادههای اساسی در رویکرد سیاست خارجی نامزدهای انتخابات دوره اخیر ۲۰۲۴ امریکا بوده است و ترامپ هم خارج از این قاعده عمل نخواهد کرد. اسرائیل بعنوان متحد استراتژیک در امریکا آن چیزی که معیار و اصل سیاست خارجی است، دو مؤلفه اساسی است، یکی عطف توجه به امریکا، یعنی امنیت و برآمدن امریکا و نکته ثقل دوم، مؤلفه مربوط به هژمونی ایالات متحده، یعنی حفظ اقتدار امریکا در عرصه بین المللی. از این مسئله و مرحله که بگذریم، اهمیت راهبردی و استراتژیک رژیم صهیونیستی مطرح میشود، بعنوان نائب مناب منافع و مصالح غرب در وضعیت منطقه بخصوص ایالات متحده امریکا با آن توصیفی که در وضعیت این ارتباط استراتژیک عرض کردم. ولی نکته حائز اینکه به قول عربها میگویند، باید دید ترامپ تا زمانی که در کاخ سفید مستقر نشود، تحولات از سمت و سوی تحولات منطقهای و بین المللی به کدام سمت گرایش پیدا خواهد کرد و از همه مهمتر وضعیت اروپا است. داده متغیر اروپا باید ببینیم بعنوان گزینه ثقل همراه و همسوی کاخ سفید با گزینه ترامپ کنار خواهد آمد یا نقطه مقابل خواهد بود و در تقابل قرار خواهد گرفت. تمام این دادهها بعنوان پازلهایی است که باید کنار هم بنشیند که به ما یک تصویر روشن بدهد. الان صفحه دید ما قدری تار و مبهم است. لکن نتانیاهو احساس میکند که این برگ برنده در حوزه نگرش او به تحولات امنیتی منطقه در پرونده غزه و لبنان است و از این ظرفیت میتواند استفاده و بهره برداری کند. حداقل میخواهم بگویم در سه بازه زمانی این رویکرد یا این زعم رژیم صهیونیستی قابل توصیف و تحلیل است. بازه اول آن مرحله ۷۲ ساعت انتخابات امریکا بود که گذشت، این بازه دوم از پایان یعنی اعلام شمارش برنده ترامپ تازمان ۷۵ روز آینده، ورود به کاخ سفید، مرحله سوم آن میشود چهار سال ثبات وضعیت ایالات متحده امریکا که طبیعتاً وضعیت را دگرگون و متحول شده باید دید.