سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در روز جهانی قدس از طریق ویدئو کنفرانس در مجمع سید الشهداء ضاحیه بیروت سخنرانی کرد.
دبیرکل حزب الله که سخنان وی را این شبکه تلویزیونی پخش می کرد روز جهانی قدس را که توسط امام خمینی (ره) نام گذاری شد، روزی بزرگ و با شکوه خواند و گفت: امروز سخنان خود را به سه بخش تقسیم می کنم. اول، موضوع روز قدس و مبارزه با دشمن صهیونیستی، دوم تهدیدات اسراییل ضد لبنان و حزب الله در هفته های اخیر بویژه آنچه در کنفرانس هرتسیلیا مطرح شد. موضوع سوم هم موضوع امنیت لبنان و حادثه شهر القاع و پیامدهای آن است.
در خصوص موضوع اول؛ مشهور است که پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 تحول بزرگی در اوضاع منطقه و جهان اسلام بوجود آورد. این انقلاب، نظام شاه را که مزدور آمریکا و نوکر اسراییل و پلیس منطقه بود کنار زد. شاه متحد اول اسراییل در منطقه بود و پس از سقوط رژیم او، رابطه ایران با اسراییل قطع شد، سفارت اسراییل در تهران بسته شد و سفارت فلسطین افتتاح شد. تا آن زمان، حکام عرب برای ماندن در قدرت بصورت علنی و مخفیانه با اسراییل رابطه برقرار می کردند و به آن نزدیک می شدند تا دل آمریکا را به دست بیاوردند اما امام خمینی (ره) آمد و از روز اول که این نظام جدید نیازمند کمک و حمایت بین المللی و یا دستکم بیطرفی کشورهای بزرگ بود، مبانی اعتقادی و ارزش های اسلامی را به اجرا گذاشت و موضعی قاطع اتخاذ کرد و با اسراییل قطع رابطه کرد و کارمندان سفارت اسراییل را اخراج کرد و سفارت اسراییل را به سفارت فلسطین تبدیل کرد. پس از آن هم روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان را که برای مسلمانان دارای قداست است، روز جهانی قدس نامید. امام این روز را روز جهانی کربلا، نجف یا تهران نام نداد و یا آن را به یک موضوع ملی ایران اختصاص نداد بلکه موضوع جهان اسلام و موضوعی با ابعاد انسانی و اسلامی و اخلاقی را برگزید. یکی از اهداف این اقدام، همانگونه که امام بیان داشته و در مراسم های مختلف گفته ایم، آن بود که موضوع فلسطین در اذهان باقی بماند و ملتها، امت اسلامی و بویژه مسلمانان روزه دار و به پا خاسته، آن را فراموش نکنند و بدانند که اهمیت دادن به موضوع قدس و فلسطین جزء وظایف آنهاست و بخشی از عبادت و نماز و روزه آنهاست. ممکن نسیت کسی از التزام به دین اسلام سخن بگوید ولی رژیمی مانند رژیم اسراییل را فراموش کند. رژیمی که مقدسات را به اشغال درآورده و به ملت فلسطین و ملتهای منطقه تعرض می کند و ضد امت اسلامی توطئه می کند و در زمین فساد انگیزی می کند. بنابر این، این موضوع باید در ذهن ها باقی بماند و هر سال در چنین روزی جهان اسلام و سراسر جهان باید بر آن تمرکز کند و موضوع فلسطین، مقدسات آن و هزاران اسیر و زندانی فلسطینی و عرب را در زندانهای رژیم اسراییل به یاد داشته باشد. درد و رنج ملت فلسطین از جمله محاصره و فشار اقتصادی و اوضاع بد مردم در نوار غزه و کرانه باختری و اراضی اشغالی 1948 و آوارگان فلسطینی باید در خاطرها بماند و در چنین روزی بر آن تمرکز شود. این روز همچنین باید روز ترسیم نقشه راه و تعیین مسوولیتها بدون تعارف های سیاسی و دیپلماتیک باشد. در این چارچوب باید چند موضوع مورد توجه قرار گیرد.
اول اینکه، در روز جهانی قدس باید فریاد زد که فلسطین از بحر تا نهر، سرزمینی اشغالی و غصب شده از ساکنان اصلی آن است و گذشت زمان، سرزمین غصب شده و اشغال شده را به سرزمین قانونی و ملک غارتگر و دزد تبدیل نمی کند، گرچه همه جهان آنرا به رسمیت بشناسند. بنابر این، اسراییل، برای همیشه رژیمی غاصب و اشغالگر و دزد و غارتگر خواهد بود. دزدی که همه اهداف خود را با تروریسم پیش برده است.
نباید در برابر این رژیم تسلیم شد و نباید آن را به رسمیت شناخت و نباید به آن امتیاز داد بلکه باید از بطور کامل از بین برود و حق ملت فلسطین، تمام و کمال به آنها برگردانده شود.
در ماه خدا، ماه روز و ماه قرآن کریم، ماه عبادت و ماه حق، باید این حق را فریاد زد. این برای کسانی که می خواهند از دین سخن بگویند و یا از جانب آن اقدامی انجام دهند، دین اصلی است و هر سخن دیگر، خدعه و نیرنگ و ظلم و تعرض به حقیقت دین و اخلاق و ارزش های انسانی و تاریخی است.
نکته دوم اینکه، هر حکومت و ملتی در شرایط بسیار سخت، احساس ضعف می کند و می گوید نمی دانم چه کنم، از کجا شروع کنم و از چه محوری وارد شوم. این ضعف باعث می شود که جنگ کنار گذاشته شود اما مجوزی برای تسلیم در برابر دشمن و به رسمیت شناختن آن نمی شود و دلیلی بر امضای قرارداد تسلیم سرزمین به دشمن و عادی سازی رابطه با آن و برقراری روابط تجاری و دیپلماتیک و امنیتی با این دشمن نمی شود. بدتر از اینها، مجوزی برای همدستی با دشمن، ضد مقاومان و رزمندگان و مخالفان و تسلیم و کرنش نمی شود. اما متاسفانه چنین وضعیتی بر برخی از نظام های عربی سایه افکنده است. تصور کنید که کار به کجا کشیده شده است که برخی از حکومتهای عربی در رای گیری یکی از کمیته های مهم سازمان ملل به نفع اسراییل رای می دهند. دلیل این حکومتها چه بوده است؟ آیا احساس ضعف باید به تسلیم شدن بینجامد و شما به نفع دشمن رای بدهید و آن را پاک نشان دهید و جنایتها و جرائم آن را بَزَک کنید؟ کدام منطق و عقل و دین و اخلاق، این موضوع را می پذیرد و آن را توجیه می کند؟ ما در روز قدس به همه این حکومتها می گوییم که اسراییل را به رسمیت نشناسید و به آن وجهه قانونی ندهید. اگر ضعیف و ناتوان هستید و اهل این معرکه سرنوشت ساز و تاریخی نیستید، زمام امور را به نسلهای بعد و آیندگان بدهید که خداوند قومی را خواهد آورد که او را دوست دارند و خداوند آنها را دوست دارد. این یک قانون الهی است. اگر این نسل یا هر نسلی ناتوان و کرنش گر و ضعیف و بیچاره و ناتوان در فهم اولویتها باشد، خداوند مظلومان را رها نمی کند و مقدسات و این سرزمین مبارک را در دست جنایتکاران و قاتلان مفسد رها نمی کند بلکه نسلی دیگر را خواهد آورد که لیاقت و کارآمدی و توانایی و آمادگی آزادسازی مقدسات و از بین بردن این غده سرطانی را داشته باشند.
سومین نکته آنکه، تنها راهی که در برابر ملت فلسطین و ملتهای منطقه که مورد تعرض این رژیم قرار گرفته اند و بخشی از اراضی شان به اشغال آن درآمده و یا چشم طمع به سرزمین شان دارد، مقاومت و پایداری ولو در بلند مدت است. مذاکرات به شناسایی اسراییل و ارایه بخشی بزرگ از سرزمین فلسطین به اسراییل، باز شدن راه در برابر خائنان عرب برای عادی سازی رابطه با اسراییل و محاصره مقاومان و تحمیل بدترین وضعیت معیشتی بر ملت فلسطین و ملتهای منطقه انجامیده است. بنابر این راه صحیح، روشن است و نیازمند توضیح و استدلال عقلی و منطقی و آوردن شواهد تاریخی ندارد، زیرا واقعیتهای منطقه از قبل از 1948 تا امروز به خوبی راه مقاومت را نشان می دهد.
امروز در روز قدس می خواهم به وضعیت کنونی بپردازم. در دو دهه اخیر، تحولی در منطقه ایجاد شده که نام آن پروژه مقاومت است و آن را در لبنان و فلسطین می بینیم و محور مقاومت تشکیل شده که ارکان آن جمهوری اسلامی ایران، سوریه و بسیاری از نیروها و ملتهای بیدار در منطقه هستند. برخی از دولتها هم مواضعی مثبت در این خصوص دارند. مقاومت در لبنان و فلسطین و در منطقه پیروزی های زیادی به دست آورده است. امروز در اوج پیشرفتهای محور مقاومت در جهان اسلام - که مقاومت در برابر صهیونیسم و اشغالگری و اسراییل کلید خورده است و امت اسلامی تحرکات مقاومان را تایید می کنند - و در میان تحولات بزرگ منطقه، ناگهان مشاهده می کنیم که عده ای با تمام قوا وارد معرکه می شوند تا مقاومت را در هم بشکنند و آن را تضعیف کنند. این عده، از دو راه وارد عمل شده اند. اول، وارد کردن سراسر منطقه در جنگ و درگیری و فتنه تحت عنوان های دروغین به نام های آزادی، مردمسالاری و طایفه و مذهب و ایجاد دشمنان و تهدیدات دروغین که باعث شده است تا امکانات مادی و نیروی انسانی زیادی در این جنگ ها درگیر شوند. هدف این اقدامات، ضربه زدن به کشورهای مقاوم و گروههای مقاومت از یک سو و ضربه زدن به فرهنگ مقاومت و از بین بردن اراده مقاومت است. آنها می خواهند پس از این کسی به فکر فلسطین و قدس و اسراییل نباشد. آنها ملتهای منطقه را در سوریه و یمن و عراق و مناطق دیگر مشغول جنگ کرده اند و در مناطق زیادی از جمله بحرین و لیبی و افغانستان و پاکستان و نیجریه و اندونزی و مصر و کشورهای دیگر فتنه انگیزی می کنند. راه دومی که آنها در پیش گرفته اند، گشایش درها در برابر اسراییل است، از جمله عادی سازی روابط، دیدارهای علنی، جنگ رسانه ای و روانی، رای دادن به اسراییل در سازمان ملل، تلاش برای نشان دادن آن به عنوان دوست و متحد تحت عنوان مبارزه با تروریسم که در دیدگاه آنها همان محور مقاومت است. جالب آنکه اگر به دهه های 20 به بعد در قرن گذشته میلادی نگاهی بیندازیم می بینیم که این حکومتها و خاندانهایی که امروز بر سر کار هستند، همان حکومتها و خاندانها هستند. آنها از ابتدا در پی باز کردن راه برای تشکیل اسراییل توسط آمریکا و انگلیس بودند تا در مقابل، حکومتهای خود را حفظ کنند. این حکومتها، امروز هم درها را به روی اسراییل باز کرده اند و با تمام امکانات و قدرت با مقاومت مقابله می کنند. آنها می خواهند حکومتهای خود را حفظ کنند. اقدامات امروز این حکومتها و خاندان ها همان اقدامات سابق است. گویی که همین حکام، در ابتدای قرن گذشته بر سر حکومت بوده اند. آنها در برابر اسراییل نایستادند و به کسی اجازه مقاومت ندادند و به بر پایی اسراییل کمک کردند و اراده امت را تضعیف کردند. زمانی که ارتش ها و ملتها برای جنگ با اسراییل اقدام کردند، ضد آنها وارد عمل شدند و با آنها جنگیدند و با هر فرد و گروه مقاوم و ملی گرا به مقابله برخاستند. بهانه هایی که حکومتها و خاندن های عرب در ابتدای قرن گذشته می آوردند کاملا شبیه به بهانه امروزی این حکومتهاست. امروز این حکومتها و خاندان ها باز هم عزم خود را برای مقابله با محور مقاومت جزم کرده اند. اما امروز، روز قدس در کشورهای منطقه بزرگ داشته شد. در یمن، بحرین، سوریه، عراق، ایران، نیجریه و کشورهای زیادی در جهان شاهد برگزاری مراسم روز قدس بودیم و جالب آنکه اگر بر گُرده این ملتها نگاهی بیندازیم، جای ضربات شلاق رژیم سعودی و آل سعود را خواهیم دید. این ملتها ضربات شلاق آل سعود را خورده اند. امروز هر کس به ندای فلسطین پاسخ می دهد و با آن همدردی می کند، آسیب دیده از آل سعود است؟ پیام امروز، آن است که همه نوکران اسراییل در منطقه بدانند که باید از فراموشی فلسطین در اذهان ملتهای منطقه مأیوس شوند. دلیل سخن من همین اتفاقات امروز است. به یمن، نگاه کنید. یکسال و نیم است که یمن زیر حملات وحشیانه قرار دارد. حملاتی که متاسفانه به اسم اسلام انجام می شود و برخی هم به نام اهل سنت و جماعت مرتکب آن می شوند. این جنایات به نام حرمین الشریفین رخ می دهد. به اعتراف سازمان ملل بزدل که از حرف خود برگشت، کودکان یمن در این حملات کشته می شوند. سازمان های حقوق بشری جهان اذعان کرده اند که جنایات صورت گرفته در یمن در یکسال و نیم قبل بسیار وحشتناک و فاجعه بار است. اما آیا ملت یمن به خیابان ها آمدند و گفتند که به دین و حرمین الشریفین و امت اسلامی و قدس و فلسطین و مقدسات کافر شده اند؟ خیر، آنها به خیابانها آمدند و فریاد زدند که به اسلام چنگ زده اند و متجاوزان بویی از اسلام نبرده اند. ملت یمن به قدس و فلسطین و امت اسلامی و ملت فلسطین ایمان دارند و آن را تنها نگذاشته اند. در بحرین هم همین وضعیت است. در نیجریه که ارتش آن به تحریک عربستان سعودی هزار انسان را به قتل رساند و رهبر آنها را بازداشت کرد، مردم در خط فلسطین و مقاومت هستند و امروز به نشانه وفاداری به شهدای خود به خیابان ها آمدند. آنها به جرم سر دادن مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل و حمایت از قدس کشته دادند اما باز هم به میدان آمدند. این شعارها را در صنعا و تهران، بغدا، بیروت و دمشق شنیدیم. حکام سرسپرده منطقه باید بدانند که با زور و سلاح و قتل و جنایت و جنگ و جنگ رسانه ای و تحریک طایفه ای و اتهام زنی نمی توانند اهل مقاومت را به دوری از فلسطین و تنها گذاشتن آن وادار کنند و به اسراییل اجازه دهند تا بر سرزمین مبارک فلسطین تسلط یابد و در منطقه فساد انگیزی کند. ملتهای عربی و اسلامی باید بیدار شوند و از سلطه رسانه های گمراه کننده خارج شوند و واقعیتها را با دقت پیگیری کنند. آنچه در منطقه ما تحت عنوان آزادی و مردمسالاری و طایفه گرایی و دفاع از قوم و مذهب و طایفه ای خاص رخ می دهد، مجموعه ای از دروغ هاست که هدف پشت پرده آن، تخریب حکومتها و ارتش ها و جوامع و ملتها و جنبشهای مقاومت و از بین بردن و تجزیه منطقه برای حمایت از اسراییل و باقی ماندن اسراییل است. در سال 2011 زمانی که ملتهای منطقه قیام کردند، اسراییل از خطر جدید برای وجود خود خبر داد و در همه مرزهای خود دیوار کشید. وحشتی که اسراییل را به علت تظاهرات در پایتخت های عربی فراگرفت، باعث شد تا این رژیم برای وجود خود احساس ترس کند. چه کسی این رژیم را از این ترس و وحشت خارج کرد؟ چه کسی این تهدیدات را به فرصتی برای اسراییل تبدیل کرد؟
نکته سوم آنکه راه مقاومت به آزادی و پیروزی ختم می شود. این راه، سخت نیست بلکه اراده و تصمیم می خواهد. اگر تلاش های مادی و انسانی و کمک های مالی و لجستیکی در یمن و سوریه را جمع کرده بودیم برای آزادی دهها باره فلسطین کفایت می کرد. ضعف و ناتوانی و فقر در کار نیست. امت اسلامی دارای امکانات و پول و نخبگان و ارتش و اراده است اما مجموعه ای از نوکران آمریکا و اسراییل وجود دارند که همچنان بر گرده ملتها سوار هستند و مانع مبارزه آنها با اسراییل می شوند و هر گاه این امت بیدار می شود و در راه صحیحی حرکت می کند، مانعی برای آن می تراشند و او را دچار جنگ می کنند. اینکه این جنگ در چه زمینه ای باشد، مهم نیست بلکه مهم آن است که این ملتها در راه فلسطین مبارزه نکنند. بنابر این گام بر داشتن در مسیر مقاومت، شدنی است و ملتها باید دست کسانی را که جنگ بوجود می آوردند و بر ادامه جنگ ها پافشاری می کنند و هر نوع راه حل سیاسی را در سوریه و بحرین و لیبی و یمن ناکام می گذارند، قطع کنند. این حکومتها، همان هایی هستند که از گروههای تکفیری در زمنیه فکری و مالی حمایت می کنند. اگر ملتها دست این افراد را کوتاه کنند می توانند به جنگ ها و فتنه ها پایان دهند و همه می توانیم به راه صحیح بازگردیم و در آن پیروز شویم.